نیاز دارم افسرده باشم مدتی غمگین باشم با وجود افسردگی از چیزی که ساختم از خودم فرار کنم و به خودم بگم از چیزی که ساختی متنفرم نیاز دارم برای مدتی غرق شم در اقیانوسی که با افکارم پر شده توی اقیانوس یه گوشه مثل بابای پونیو یه خونه بسازم و همون جا کنار افکارم زندگی کنم همون جا بگذرونم نمیدونم قراره کی دوباره بیام روی خشکی اما نیاز دارم مدتی از آدما دور شم با آدمایی که باهاشون نمی‌سازم ازشون دور میشم و هی میپیچونمشون هر دفعه همین مراسمه امروز هم همین کار رو کردم شاید حالم این جوری تو اقیانوس افکارم بهتر باشه ..‌‌‌‌‌..

نمیدونم¿¡