میخواهم جوری شرح دهم که انگار دوربینی درون اتاقم کار گذاشتند و شما بیننده ی آن هستید
دلوینم
از روی تخت بلند میشوم سرم آخ سرم به شدت درد میکند به شدت زیادی گیج میرود، جسم بی جانم را به تلو تلو خوردن می اندازد به سوی میز تحریر دوان دوان حرکت میکنم و قرص های صورتی ام را با یه حرکت بالا میندازم دفترم رو باز میکنم خودکار معروف بهم سلام میکند و خوشحال است از این که پس از مدت ها شروع به رقصیدن میکند با رقص کلماتی رو روی سنت کنار هم میچینم کلمات مانند دومینو کنار هم چیده میشود هر لحظه با یه اشتباه من ممکنه فرو بریزد و همه زحماتم رو به باد بسپارد،ای باد عزیز مراقب کلماتم و حروف دومینو ایم باش نمیدانم مقصد در ذهن کیست و کجا آن ها را بازگو میکنی یا چه ارتباط نزدیکی حرف هایم با حرف ها و دومینو های دیگری دارد شاید به هم متصل شوند شاید هم باعث شود دومینو یک جایی قطع شود و شروع به ضربه و امید و انگیزه و قدرت جدیدی داشته باشد ولی ای باد مراقب حرف هایم باش من با دلم مینویسم و با زبانم هرگز سخن نمیگویم تنها راه ارتباطیم با جهان نوشتن است میسپارمش به تو کلماتم را به رقص در آور با بارانی طوفانی با یه موج عظیمی از غم برای کلماتم پارتی باشکوهی برگزار کن زمان تغییر فرا رسیده است زمانی که دلوین نسخه دوم یا شاید هم سومی از خود به نمایش و تئاتر زندگی میفرستد زمان تغییر وقتی فرا برسد باید جشن باشکوهی از کلمات عادی و کلمات الهام دار برگزار شود
همه چیز پیچیده
همه چیز شگفت انگیز و هیجانی و در کنارش آرامشی به آرامی تانگو میرقصد
نسخه ای جدید با زاویه دیدی متفاوت از خودم به وجود خواهم آورد
امیدوارم هر چه با شتاب بیشتر نسخه عملی و فیزیکی دلوین جدید را تماشا کنم روی سنت و باهاش تانگو برقصم